کتاب آبنبات هل دار مهرداد صدقی

مختصری از کتاب

کتاب “آبنبات هل‌ دار”، نوشته مهرداد صدقي، داستاني طنز از زبان کودکي اهل بجنورد است. محسن، راوي داستان، آخرين فرزند يک خانواده پنج نفري است. برادر او قرار است به جبهه برود. آنها همراه مادربزرگ شان در يکي از محله‌هاي قديمي بجنورد زندگي مي‌کنند. فضاي داستان سرشار از ماجراهاي خنده‌دار است که محسن آن‌ها را به وجود مي آورد. کتاب به فضاي پشت جبهه مي‌پردازد و نويسنده در اين کتاب نشان مي‌دهد که مردم چگونه در آن فضا زندگي روزمره خود را مي‌گذراندند و سرگرمي‌هاي خاص خود را داشتند.

محسن، شخصيت اصلي داستان، روزگاري را روايت مي‌کند که مردم با وسايلي ساده و پيش پا افتاده، شادي‌هايي بزرگ در زندگي خود ايجاد مي‌کردند، مانند اولين تجربه رفتن به سينما يا ديدن اولين تلويزيون رنگي. در اين داستان، انجام کارهايي ساده و پيش‌پاافتاده براي محسن به ماجراجويي‌هايي مبدل مي‌شود که همانند هفت‌خان رستم است.

بخشي از کتاب:
“چشمم به تلويزيون رنگي افتاد. با گريه پرسيدم جريان اين تلويزيون چيه؟ آقاجان هم با گريه شوق توضيح داد: کادوي تولدته محسن جان! آقاجان واقعا هم من و هم جيبش را شرمنده کرده بود. همانطور که به عنوان کادوي موفقيت مليحه در کنکور يک ماشين لباسشويي براي خانه گرفته بود، بخاطر نمره هاي من هم تلوزيون رنگي خريده بود. فکر مي کنم بر فرض محال اگر من و مليحه قبل از ازدواج او و مامان به دنيا آمده بوديم، به بهانه موفقيت تحصيلي ما مي توانستند کل جهيزيه و اسباب و وسايل زندگي شان را تکميل کنند. دوباره برگشتم و کاغذ کادو خريدم. براي اينکه سريع تر به خانه برسم، زنگ آقاي اشرفي را زدم و فرار کردم. دروغ گفتن به دروغگو ها خيلي هنر مي خواهد. آدم اگر کتابي را خوانده باشد که ديگر به دردش نمي خورد. اگر هم تا به حال نخوانده که پس معلوم است اصلا به دردش نميخوره؛ وگرنه تا به حال ميخوانده…”

ما در کتاب هشت اميدواريم با ارائه کتاب‌هايي همچون “آب ‌نبات هل‌دار”، به شما عزيزان اين امکان را بدهيم که در کنار خواندن رماني سرگرم‌کننده و مفرح، با ادبيات روز کشورمان نيز آشنا شويد.